هر روزه رویدادهای جهان اسلام در سر تیتر اخبار روزنامهها و رسانههای جهانی قرار میگیرند. و هیچ خبری یا مقالهای درباره آن منتشر نمیشود مگر اینکه در آن عبارات «جنایات افراط گرایان مسلمان» و یا «خشونت طلبی اسلامی» بکار نرفته باشد. گویا که اسلام، پدیدهی تروریسم را بوجود آورده در حالی که جنایات پیروان سایر ادیان آسمانی یا غیر آسمانی علیه مسلمانان در گوشه و کنار جهان به عمد مسکوت گذاشته میشود. و از مسلمانانی که گرفتار موج نژادپرستی و یا اختلاف دینی در مناطق مختلف دنیا میشوند و در پس هر خشونتی هزاران کشته و آواره مسلمان برجای میماند، سخنی نمیرود. اندک روزنامهها و کانالهای تلویزیونی وجود دارند که به مسایل مسلمانان توجه میکنند و از کشتار و شکنجههایی که فلسطینیان در سرزمین آبا و اجدادی خود از دست یهودیان متحمل میشوند ذکری به میان میآورند در این حالت هم دربارهی تمام جنایاتی که اسرائیل – فرزند نازپروردهی آمریکا – از محاصرهی اقتصادی و گرسنه نگه داشتن اطفال و کشتار شهروندان غیرمسلح فلسطینی انجام میدهد همان عبارتی را بکار میبرد که دولتهایشان استفاده میکنند: «استفاده بیش از حد از قدرت»!! و در کشتار و قتل بیگناهانی که در افغانستان و عراق توسط آمریکا صورت میگیرد تشکیک میکنند و اثبات نشده میخوانند و پس از پیدا شدن شواهد و مدارک اثبات کننده، آن حوادث را ناشی از «اشتباه» خوانده و آن را «عوارض مبارزه با تروریسم» میخوانند.
رسانههای عربی نیز وضعیت بهتری ندارند و بسیاری از قضایای انسانی از عناوین اصلی اخبارشان غایب است قضایایی مانند فاجعهای که مسلمانان میانمار به آن دچارند، و جنایاتی که اغلبیت بودائی آراکان در حق اقلیت مسلمان روهینگیا مرتکب میشود و راهبان بودائی- که به دین محبت و صلح معروف شده- با پشتیبانی دولت میانمار، پیروانشان را به قتل وغارت و اخراج مسلمانان فرامی خوانند. چنین اخباری در آنان جایی ندارد بلکه تمام هم و غم خود را بر این گذاشته ان تا مردم را از «افراط گرایان مسلمان» و «اخوان المسلمین» بترسانند. و آنان را همانند هیولایی توصیف میکنند که قصد از بین بردن آزادیهای خیالی ملتهای عربی را دارد. و البته سخن از خطر القاعده همواره مورد علاقه دولتها و رسانههای عربی است تا هر جنایت و اتهامی را که عاملش را نیافتند بر عهده آن گذارندو هر بیگناهی را که با فکر و مذهب و جهت گیری آنان موافق نبود به ارتباط با آن متهم کنند، همانگونه که بسیاری از سنیان بیگناه عراق را به همین اتهام زندانی نمودهاند.
ستمی که دولت مذهبی میانمار بر مسلمانان آن کشور روا میدارد با تمام کشتار و آواره کردن و اخراجشان از مزارع و منازل، جایی در عناوین خبری ندارد. دولتی که با آنان نه بعنوان شهروند آن کشور که به مانند مهاجران غیر قانونی برخورد میکند و بدترین نوع تبیعض و فشار دینی و نژادی را با آنان بکار میبرد. و دنیا و در راس آن آمریکا – کشور پشتیبان حقوق بشر و یاور اقلیتهای سرکوب شده- چشم خود را بر جنایاتی که بر مسلمین میانمار میرود فرو بسته است. و تصاویر نسل کشی از جمله تصاویر آتش زدن زنده زنده کودکان و مردم بیدفاع و مثله کردن آنها. که توسط راهبان بودائی صورت میگیرد و لکه ننگی است که بر پیشانی بشریت میماند، نادیده گرفته میشود. جنایات بدین جا خاتمه نمییابد و آنها مساجد و منازل و مزارع بسیاری از مسلمین را آتش زدهاند و رفت و آمد و ارتباط بین روستاهای مسلمان نشین را ممنوع کردهاند و راهبان بودائی – دین محبت و تسامح – ساکنان محلی را از مساعدت همسایگانشان که طعمه فقر وآوارگی شدهاند منع میکنند به این خاطر که آنها «تروریستهای وحشی» هستند.
ستم و خشونتی که بودائیان علیه اقلیت روهنگیا بکار میبرند همچنان ادامه دارد و حتی یک روز هم متوقف نشده است. اقلیتی که سازمان ملل آن را بحرانیترین اقلیت دنیا ثبت کرده است. در همین هفته ۱۲۲ مسلمان کشته و ۲۰۰۰ منزل آنان بدست راهبان بودائی و حکومت نژادپرست آنان سوزانده شده است. و حکومت آمریکا در پاداش این کشتار و نسل کشی در حق مسلمین تحریمهای اقتصادی علیه دولت میانمار را برداشته و به شرکتهای آمریکایی اجازه فعالیت تجاری با دولتی داده که نسل کشی علیه مسلمانان پرداخته است. چنان مینماید که موضع غیر مسئولانه آمریکا در برابر رنجهای مسلمانان برمه به رئیس جمهور میانمار چراغ سبز برای تشدید حملات به مسلمانان را داد و او نیز در سخنانی خواستار این شده که مسلمانان برمه را در اردوگاههای آوارگان جمع کنند و یا اخراج کنند.
قضیه اقلیت مسلمان روهنگیا امانتی است بر گردن سایر مسلمانان، و لازم است تا مداخله بین المللی صورت گیرد و در باره جنایات حکومت میانمار تحقیق شود و خشونت و نسل کشی که بدست راهبان بودایی - که در دنیا بعنوان منادیان صلح و دوستی مشهور شدهاند - افشاء شود. ما نباید به انتظار سازمانهای جهانی حقوق بشر و یا حکومت آمریکا بنشینیم. برای حکومت واشنگتن حقوق اقلیتهای مسلمان مهم نیست و بیاری آنان نمیرود و آنگونه که برای دارفور، جنوب سودان، تیمور شرقی، لیبی و عراق انجام داد از آزادی عقیده و حقوق بشر نمیگوید و تحریم اقتصادی اعمال نمیکند و برای نجات مصیبت زدگان لشکرکشی نمینماید. و در این باره شعارهای زیبایش در حمایت مظلومان جهان و آزادی را رها میکند و نشان میدهد که برای او مصالح خاص آن مهمتر از حقوق بشر و بخصوص مسلمانان است.
نظرات